اصفهان، در حیات پر افتخار خود، چهره های برجسته ای را در زمینه های سیاسی، هنری، علمی، تاریخی، ادبی و ... در دامانِ پر مهر خود پرورانده و به جهان دانش و معرفت پیشکش کرده است؛ این مفاخر هر یک به مثابه کوکبی رخشان بر سپهر علم و خرد اصفهان، بلکه جهان درخشیده اند؛ از میان این ستارگانِ پر فروغ، شاعرانی هستند که تا دور جای گسترة زبان و ادب فارسی، چشم گیتی را روشن کرده اند؛ از آن جمله ” جمال “ و ” کمال “ اصفهانی، دو چکامه پرداز بزرگ می باشند که به کمال و جمال اصفهان، این مرکز بزرگ فرهنگی، هنری، ادبی، علمیِ جهان، افزوده اند . بدین منظور که سخن به درازا نکشد، در این مقال، تنها به ذکر کمال الدین اسماعیل و هنر و اندیشه اش پرداخته می شود؛ او که به دلیل پرداختن به معانی دقیق و باریک و تنوع مضامین تازه و ” طرز نو “ بر او لقب » خلّاق المعانی « برنهاده اند؛ او مشی صوفیانه داشته و در واقع صوفیی متشرّع است؛ دیوان او مشحون از مدح و پند و اندرز و توصیف و ... می باشد؛ استیلا و آگاهی او به علوم مختلف از لابه لای اشعار و از بافت دیوانش، نیک پیداست؛ کمال در استخدام ردیف های دشوار شهره است؛ او در انواع قالب های شعری ذوق سرشار و ذهن وقّاد خود را نشان داده؛ وی نسبت به دیارش اصفهان، تعلّق خاطر دارد تا آنجا که یورشِ هستی سوز مغول، نتوانست او را به نفی بلد وا دارد بلکه مردانه و شجاعانه خون را نثار مام میهن کرده است