بدون تردید عشق لاهوتی برای عارفان کیمیای جهان و برای واصلان طریق هدی صیقل روان اسـت تـا مرکب راهوار عشق نباشد طالبان کمال و مجذوبان جمال به وسیله کوشش به جایی نمی رسند و سیمرغ جان را در قاف جانان پر می سوزانند و دیده باز را فرو می بندند مگر اینکه بویی از عشق مست حقیقت نـمـایـد و از طبکاران الست گرداند در این کران میرزا محمد حسن زنوزیی خویی فقیه، عالم، ادیب و متکلم گمنام صـاحـب بحر العلوم و مصائب الابرار وزبده الاعمال و ریاض الجنه – که کتاب اخیر به مثابه دایره المعارف بزرگی است – در قرن سیزده هجری با طبع آرایشگر و باریک اندیش خود نگاه هنرمندانه و عارفانه ای از دریچه شعر به عـالـم خلقت و راز و رمز آن کرده و با تار و پود عرفان در آمیخته است تا عبادت عاشقانه را در معرفت معنی کند و در پرتو حالات روحی از کشف و سیر معنوی الهام گرفته و به آنها مفاهیم افلاکی ببخشد این دیوان شعری به نـام . شناخته شده است « گنج الله »