بعداز افول نظام کمونیستی و فروپاشی شوروی و نظام دو قطبی جهان، که » فرانسیس » پایان تاریخ « آن را به عنوان پیروزی لیبرال - دموکراسی، پایان منازعات و «فوکویاما می خواند . » ساموئل هانتینگتون « در کتابی با عنوان » جنگ تمدنها « ، برای توجیه ادامه سیطره و رهبری آمریکا، دشمن و معارضی جدید می تراشیده و اسلام و تمدن های دیرپای شرق ( کنفوسیوسی ) را رودرروی تمدن و فرهنگ غرب و درگیری و نزاع بین آنها را اجتناب ناپذیر می داند . این نظریه توجه بسیاری از اندیشمندان را به خود جلب کرده و نقدهای بسیاری را برانگیخت . ایده » گفت و گوی تمدن ها « نیز از سوی رئیس جمهوری وقت ایران ( سیدمحمد خاتمی ) در پاسخ به همین نظریه مطرح و مورد توجه جهانیان قرار گرفت . اساس نظریه این است که دو گزینه بیشتر پیش روی ما نیست : » برخورد « و یا «برخورد» . یا باید انزواطلبی پیشه کرد و از دنیا و مافیها برید، یا برای گریز از « گفت و گو » باید به گفت و گو اندیشید . گفت و گو کوششی برای دست یابی به حقیقت و گامی در مسیر شناخت دیگری و رسیدن به تفاهم است . شناخت متقابل و آگاهی عمیق تر از اندیشه های یکدیگر، شناخت و حل مشکلات موجود، پایان دادن به بدفهمی ها، برداشت ها و باورهای نادرست، ایجاد صلح، آرامش و همزیستی مسالمت آمیز در جهان، از بین بردن خشونت و ... هدف هایی است که در موضوع گفت وگوی تمدن ها دنبال می شود . به خاطر داشته باشیم که هدف گفت وگوی تمدن ها، حل مشکلات جهان امروز است و به مناسبات جهان امروز می پردازد و به تمدنهای مرده کاری ندارد .
گفت وگـوی تمـدن ها به مذاکرات سیاستمـداران خلاصـه نمی شود بلکه اندیشمندان، فرهیختگان و هنرمندان نیز نقش مهمی در آن به عهده دارند . گفت و گو اساسا یک ارتباط است . یک ارتباط ایده آل و صحیح ممکن است با موانعی روبرو شود . موانع عمده بر سر راه گفت وگوی تمدن ها یا موانع انسانی ، سازمانی یا ساختاری و موانع فنی است . همچنین برای انجام و پیشبرد گفت وگو مدارا لازم است . مدارا نشانه قدرت، بلندنظری و ژرف نگری است .