شناخت و تحلیل آثار ادبی و نیز زندگی آفرینندگان آن آثار بدون بررسی و تحلیل جامعه و فرهنگی که در سایه آن نشو و نما یافته اند، میسر نیست . به عبارت دیگر، تحقیق و تدقیق در نحوه معیشت، روابط اجتماعی، باورها، شکست ها و پیروزی ها، دردها و شادی ها، و در کل، فراز و نشیب های جامعه ای که هنرمند در آن زندگی می کند، بررسی دقیق تر و جامع تر زندگی و آثار او را میسر می سازد . بدیع الزمان همدانی، پرچمدارمکتب ادبی نوین قرن چهارم و صاحب سبکی که هم در زمان حیاتش شهرت فراوان داشته و هم در دوره های بعد مورد تقلید قرار گرفته است ؛ در شاهکار خود افزون بر توجه به عبارت پردازی و سجع سازی و صنایع لفظی ( به پیروی از سبک شایع آن روزگار ) به عادات و آداب مردم، سنت ها، آرا و اندیشه ها، گفتار و رفتار طبقات گوناگون جامعه و خلاصه آنچه مربوط به تربیت عمومی است، اشاراتی دارد . از آن جا که مضمون مقامات همدانی ریشه استوار و ژرفی در زندگی عمومی شهرهای اسلامی دارد، در این نوشتار قصد آن داریم تا از دیدگاه بدیع الزمان، به کنکاش در جامعه آن روزگار بپردازیم و سندی از اوضاع و احوال آن دوره برای تحلیل هر چه بهتر آثار هم عصر بدیع الزمان در اختیار قرار دهیم .