طی سه دهه ناامنی افغانستان شاهد تهاجم و حضور نظامی نیروهای شرق و غرب بوده و همزمان در سطح داخلی انواع گوناگون رهبری به قدرت رسیده است . شباهت در بی کفایتی قدرت های خارجی و داخلی گویای این حقیقت است که توسعه ی پایدار هنوز در افغانستان شکل نگرفته است . طی دهه گذشته، القاعده و طالبان و نیاز به کنترل آن ها زمینه را برای حضور نیروهای ائتلاف و ناتو در افغانستان آماده کرده است . این پایان نامه به چالش های فراروی ناتو در برقراری امنیت در افغانستان می پردازد . نکته قابل توجه این که ناتو به عنوان بازیگر جدید در تلاش برای برقراری امنیت در افغانستان می باشد و از سوی ائتلاف نظامی گری را در افغانستان رهبری می کند و از سوی دیگر سعی در تثبیت شرایط سیاسی در این کشور دارند . آنچه این پایان نامه سعی دارد به ما بگوید این است که تا زمانی که مشکلات عمده ناشی از بی توجهی به حقایقی از قبیل بازیگران جدید، رهبری نژادی و قبیله ای نادرست، یا ملاحظات همسایگی وجود داشته باشد، تلاش ناتو و مجامع بین المللی برای ایجاد صلح و امنیت در افغانستان از طریق توافقات ساده سیاسی به دست نمی آید . تحت چنین شرایطی رهبری افغانستان ملزم به افزایش توانایی های ملی و داخلی و داشتن توانایی در تأمین امنیت به منظور کاهش حضور نیروهای نظامی خارجی در افغانستان و همزمان در سطح منطقه و تلاش در حفظ بی طرفی نمایندگان آن ها می باشد