عمر ابوریشه( 1) با تکیه بر فرهنگ گسترده و میراث ادبی و انسانی توانست به جایگاه بالایی در شعر معاصر سوریه دست یابد. زبان شعری وی از سویی فاخر و استوار بود و از سوی دیگر با بهره گیری از نماد و اسطوره راه رشد و پویایی را پیمود. او در سطح زمان اسطوره ای نماند بلکه از آن وام گرفت و داستان اسطوره ای را با مسائل زمان حال درآمیخت و با استفاده از تجارب، تخیلات و برداش تهای ذهنی اش فراتر از داستان اسطوره ای پیش ، ( رفت و گاه به بازآفرینی و خلق داستانی جدید پرداخت، از آن جمله: ژاندارک( 2) ، دلیله ( 3 دیک الجن الحمصی( 4) و... . شاعر در داستان های این قبیل شخصی تهای تاریخی تصرف کرده و به بازنگاری آن در قالب داستان اساطیری می پردازد. او در تعبیر از اسطوره ی عنقاء ( سیمرغ) تلاش می کند تا میان سطح اسطوره و سطح واقعیت پیوند برقرار کند. همچنین در قصیدی اورست( 5) با بهره گیری از زبان نمادین، بعدی عرفانی و اسطور های به رابطه ی زمین و کوه می بخشد که قدرت ابتکار و نوآوری شاعر را تحسین برانگیز می نماید . از همین رو به بررسی مه مترین نمادهای اسطور های در شعر وی خواهیم پرداخت